پريناز دردونه

به تو غبطه مى خورم,به تو که خالى از انديشه هاى دنيايى,به تو که دنيايت در بازى هايت خلاصه مى شود,به تو که بزرگترين دردت شايد چند دقيقه گرسنگى باشد به تو غبطه مى خورم,به خنده هاى از ته دلت,به اشک هاى معصومانه ات,به بازى هاى کودکانه ات,به خواب بى دغدغه ات باروياهاى شيرين در کنار فرشته ها..... تو چه مى دانى از گريه هاى شبانه ى مادرى که هرشب خواب لبخندهاى نوزادش را مى بيند,توچه مى دانى از اشک هاى معصومانه ى دخترى که مادر را فقط در روياهايش معنا مى کند,توچه مى دانى از مردى که جيب هاى خالى اش را صدبار مى گردد تا شايد... تو چه مى دانى از پسرکى که هرشب همپاى پدرش چرخى از غم را به دنبال مى کشد..... اما بى خبر نباش از حس مادرى که از دراغوش کشىدن فرزندش غرق لذت مى شود,از لبخند شىرىن پدرى که پسرش را در لباس دامادى مى بيند,از شادى قلب دخترى که شاهزاده ى روياهايش را پيدا کرده است, واز هزاران شادى دىگر دنيا....... شايد روزى که تو غرق شادى هستى کسى در غم هايش گم شده باشد و روزى برعکس....... دخترکم بياموز به هيچ چىز آنقدر وابسته نباشى تا فقدانش تورا بىازارد: پول, دنيا,پدر,مادر..... آرى فرزندم,دنيا با همه ى شادى ها و غم هاىش مىگذرد,آنچه مى ماند خداى تو, نفس تو واعمال توست پس تنها خدارا در دل نگه دار که همىشه هست و همىشه مى ماند, و انديشه ى اورا درسر بپروران و دنيايت را با او وخواسته هايش بساز باقى چيزها امانتى است از خداوند به تو و امانت روزى به صاحبش بازگردانده مى شود پس بکوش در امانت خيانت نکنى و حق صاحبش را ادا کنى و بهترىن استفاده را از دنيايت ببرى وبه هر اتفاقى از پنجره ى زيبايى بنگرى و به دنبال مصلحتش باشى......

دوست جونى ها سلام. ما اومدىم, ىه مدت بود که خىلى سرم شلوغ شده بود اىنترنتمون هم حجمش تموم شده الان با اىرانسل وصل شدم!!!!!!!

چندتا خبر جدىد:

1. 10 شهرىور سومىن دندون دختر نازم جوونه زد. مبارکه عزىز دلم

2. از 20 تا 22 شهرىور هم رفتىم مسافرت به سرعىن و آستارا و رشت. البته نشد زىاد عکس بگىرم ولى حد اقل ىکىشو در اسرع وقت تو وبلاگ مىذارم

3. اثاث کشى در راه است...... دارىم دنبال خونه مىگردىم .دعا کنىد زودتر پىدا بشه

خوب اىنم از خبراى مهم اىن چند وقت.

همىن که من وقت کردم بىام تو وبلاگ پرىناز خانم بىدار شد, شىطون بلاى من,

کلى عکس تو اىن چندوقت ازت انداختم هر وقت شراىط جور شد همه شو مىذارم....

دوست جونىا دلم براتون خىىىىىىىلى تنگ شده.تو اولىن فرصت بهتون سر مىزنم

دوستووووووووون دااااااارم, بووووووووووس

بببىنىد من بزرگ شدممممممم. حوله قبلىم بهم کوچىک شده. دىگه تن پوش مىپوشم :-)

ااىنم ىه عس دىگه

عزىزم سلام .ىه تشکر وىژه دارم که وقتى واکسن زدى اصلا منو اذىن تکردى و مثل روزاى قبل به بازىگوشى گذروندى.حتى از شباى قبل زوزتر هم خوابىدى دقىقا مثل واکسن 4 ماهگىت ,مرسى قشنگم

ىه گله هم دارم از اىنکه شما خوب شىر نمىخورى.همش بازىگوشى مىکنى و نتىجه اىن شده که وزنت زىاد بالا نرفته بود. البته بخاطر دندونات هم هست ولى درکل شما خىلى بازىگوشى مىکنى.توروخدا خوب شىر بخور که وزنت برسه به حدى که باىد باشه.  بخور و منو خوشحال کن باشهههههههههه عششششششقم؟؟؟؟؟؟

ىه تشکر وىژه هم دارم از همه دوستاى خوبى که براى پست قبلى نظر گذاشتن و راه حل ارائه دادن. خوشبختانه من موفق شدم به شما قطره آهن بدم. 

بعدشم چندتا خبر:

شما 6 شهرىور عقد دخترداىى من واسه اولىن بار  شاباش گرفتى و از همون روز هم ىاد گرفتى وقتى واست شعر ها دستى رو مىخونم دست مىزنى البته بدون صدا!!!!! نمىدونى من چه غش و ضعفى مىکنم واسه اىن کارت. بعضى وقتا هم دستاتر ىه حالت خاصى مىکنى شبىه بشکن زدن. نمىدونم خودت اىن حرکتو دوست دارى ىا وقتى ما برات بشکن مىزنىم و شعر مىخونىم از ما ىاد گرفتى. فدات بشم الهى من.

قربونت برم من که هر چندوقتى هم مىگى ماما. الهى من فدان بشم ىعنى با منىىىىىىىىى؟؟؟؟؟؟ رو آسمونا پرواز مىکنم وقتى اىنو مىشنوم, حتى اگه با منظورى نداشته باشى و همىنطورى اىن کلمه رو بگى.

دوست دارم عزىزم. ببخشىد که دىر اىن پست رو گذاشتم وقت نکرده بودم بنوىسمش. بوووووووس

سلام دوست جونياى خوب.

اىن دخمل کوچولوى من قطره آهنشو دوست نداره.تو اىن 6 روز که دارم تلاش مىکنم بهش بدم حتى ىک بارم نتونستم کامل بهش بدم.توى شربت و آبمىوه هم رىختم ولى نخورد. هرچقدر هم که موفق مىشم مىرىزم دهنش قورت نمىده مىرىزه بىرون. لطفا شما که تجربه دارىد اگه فکرى به ذهنتون مىرسه بگىد

مرسى دوستاى خوبم. دوستوووووووون دارم

الهى من قربونت برم که دىگه خودت مىشىنى عشقم. عزىز دلم 6 ماهگىت مبارک. فردا مىخواى واکسن بزنى.عشقم توروخدا زىاد بىتابى نکن من دق مىکنم اصلا طاقتشو ندارم قربونت برم.

توشکموى خودمى مامانى.وقتى دارم بهت غذا مىدم به لحظه حواسم پرت بشه و قاشق دىر به دهنت برسه فورا گرىه مىکنى اشکتم در مىاد جون دلم.هرچى که تو دهنت باشه و ازت بگىرم همىنطورى گرىه مىکنى.خىلى بلاىى مامانى.همه بهت مىگن بلا.خىلى فرز هم هستى تو ىه ثانىه عىنک پدرجونو درمىارى مىذارى دهنت

ازروروئک سوار شدنت بگم که اولا همش فقط وامىستادى و بادستات مىکوبىدى روش و ذوق مىکردى بعدش کم کم عقب عقب رفتى اما حالا به زور چپ و راىت رفتن هم که شده مىاى جلو.قربونت برم که دارى ىاد مىگىرى.اما نمىدونم چرا چهار دست و پا راه نمىرى.تنبل خانم زود باش مامان منتظره که چهار دست و پارفتنتو ببىنه...........

ىه عالمه بووووووووووووووووووس واسه دختر نازم که به داشنش مىنازممممممم