به نام حق

 


غلت خوردن پريناز

غلت خوردن پريناز

قربونت برم ديروز واسه اولين بار خودت اين شكلي شدي
تاریخ : 10 تیر 1392 - 21:02 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 753 | موضوع : فتو بلاگ | 6 نظر

بوووووو

پريناز مامان جمعه رفته بوديم نجم آباد واسه ي شام،خيلي خوش گذشت،تو هميشه ميخندي عزيزدلم اما ديروز خيلي خيلي خنديدي و من صداي خنده هاي قشنگت رو ضبط كردم

يه كار بامزه اي هم كه ميكردي اين بود كه پشت سرهم ميگفتي بووو،بووو ، هروقت مادرجون ميگفت بووو توأم اداشو درمياوردي ميگفتي بوووو،خيلي شيرين شده بودي ماماني قربونت برم من


تاریخ : 09 تیر 1392 - 02:43 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 601 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

بهونه ي زندگي من

زندگي آرومي داشتيم،خداروشكر همه چيز روبه راه بود و روزها ميگذشت

ناگهان حضور موجودي را در درونم حس كردم،باورم نميشد، شك برم داشته بود، تموم ذهنم مشغول بود،آيا ميتونم از اين مسئوليت سنگين بر بيام؟

 اما همه چيز حقيقت داشت ،تو اومده بودي، از اون روز خودم رو براي دركنار تو بودن اماده كردم و انتظار اومدنت رو كشيدم

بلأخره انتظار تموم شد

تو اومدي و با لبخند شيرينت زندگيمون رو شيرين تر كردي،تو اومدي و خنده هات به من اميد و انرژي داد و تو شدي يه بهونه ي ديگه تو زندگيم كه تلاش كنم هميشه لبات بخنده

دختر نازم ازت ممنونم،ممنونم كه دختر آرومي هستي و منو اذيت نميكني، و اين آروم بودنت رو به حضرت زينب(س) مديونم كه به نيتش تو دوران بارداري غسل كردم

خدا جون ممنونم كه اين گل قشنگ رو به من دادي،ازت كمك ميخوام،ميدونم مادر بودن فقط ترو خشك كردن بچه نيست و ميدونم كه خيلي سخته،پس دستمو رها نكن،دخترم رو رها نكن،كمك كن كه دخترم رو در  راه تو پرورش بدم 

به اميد تو اي خداي مهربون


تاریخ : 06 تیر 1392 - 20:04 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 628 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

پريناز شكمو

اي پريناز شكمو،قربونت برم الهي، اميدوارم هميشه همينجوري به "به به" رغبت داشته باشي

آخه ميدوني عسل مامان  هروقت كسي پيشت چيزي ميخوره تو هول ميشي و انقد تكون ميخوري تا بفهموني كه توأم ميخواي، تا لحظه ي آخر هم چشم از اون خوراكي برنميداري،الهي مامان قربونت بره عجله نكن ديگه كم مونده تا ٦ ماهگي و خوردن به به هاي خوشمزه

اينم يه نمونه از شكموييت: وقتي رفته بوديم جشن ولادت امام زمان دست دختر همسايه يه شيريني ديدي و ديگه چشم از اون شيريني برنداشتي هي خودتو سمت جلو پرت ميكردي كه يه جوري اون شيريني رو بگيري ،دختر كوچولوي مهربون فهميد تو شيريني ميخواي فكر كرد ميتوني بخوري رفت برات شيريني آورد داد به مادر جونت،،شماهم كه بغل مادر جون بودي تو يه ثانيه نصف شيريني رو از دست مادر جون قاپ زدي و بردي تو دهنت

من ميميرم واسه همين كاراي بامزه ات

عاششششششششقتم


تاریخ : 05 تیر 1392 - 21:23 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 677 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

خندتو قربون

خندتو قربون


تاریخ : 05 تیر 1392 - 08:03 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 814 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

پريناز و آش دندون!

پريناز و آش دندون!


تاریخ : 05 تیر 1392 - 07:57 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 810 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر

پريناز و واكسن و دندون

دوستاي گلم سلام

پريناز مامان از وقتي به دنيا اومده بود خيلي آروم بود اما يه چند وقتي بود كه خيلي جيغ ميزد همه چيزم ميذاشت تو دهنشو به لثه هاش مي كشيد يه حدس هايي زده بودم كه داره دندون درمياره مثل خودم كه ٤ماهه دندون درآوردم، امروز بردمش واكسن ٤ماهكيشو زد و يه كوچولو گريه كرد و بعد آروم شد

وقتي برگشتيم خونه يهو مادر جونش گفت كه پريناز دندون درآورده دست زدم ديدم بلللللله خانم خوشگله بلأخره دندونش دراومد كلي ذوق كردم انقدر خوشحال شدم كه نگو، البته شنيدم كه اونايي كه زود دندون درميارن دندوناي مقاومي ندارند يكم بابت اين قضيه نگرانم

خلاصه طفلك دخترم درد واكسن و دندونش با هم قاطي شده بود و هرسه يا چهارساعتي كريه ميكرد وجيغ ميزد، الانم ديگه خسته شد وخداروشكر لالا كرد

دختر نازم اولين دندونت مبارك فدات بشم


تاریخ : 02 تیر 1392 - 08:11 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 714 | موضوع : وبلاگ | 9 نظر

واي چه نازه دختر من

واي چه نازه دختر من

پريناز كوچولو واسه اولين بار داره ميره عروسي
تاریخ : 30 خرداد 1392 - 21:31 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 930 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر

عروسك مامان

عروسك مامان


تاریخ : 27 خرداد 1392 - 09:56 | توسط : مامان پريناز( نازنىن) | بازدید : 855 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی